فرانک، معمار برجسته، ناگهان در یک توالت سیار بیدار می‌شود؛ زخمی، سردرگم و گرفتار در فضایی تنگ و تاریک. با گذشت زمان، او درمی‌یابد که نه‌تنها در این مکان محبوس شده، بلکه محل قرارگیری‌اش در آستانه انفجار است و تنها یک ساعت فرصت دارد تا راهی برای نجات پیدا کند. در این میان، خاطرات پراکنده‌ای از گذشته به ذهنش بازمی‌گردد که رازهای پنهانی را فاش می‌کند و او را وادار به مقابله با حقیقتی تلخ می‌سازد و ...

همه چیز برای «ماریا» و «ویکتور» عالی پیش می‌رود. آن‌ها به تازگی نامزد کرده‌اند، منتظر به دنیا آمدن اولین فرزندشان هستند و به عمارت بزرگ روستایی‌ای که ویکتور در آن‌جا بزرگ شده نقل مکان می‌کنند. اما زمانی که ماریای باردار مجبور می‌شود یک شب را به تنهایی در این خانه‌ی دورافتاده بگذراند، اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد و ...